English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4779 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
finished U کالاهای تولیدی که آماده فروش هستند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
producer's goods U کالاهای سرمایهای کالاهای تولیدی
producer goods U کالاهای تولیدی
finished goods U کالاهای اماده فروش
pre U اجرای یک فرایند که وقتی شروع میشود که حافظه و رسانههای جانبی آماده استفاده هستند
pre- U اجرای یک فرایند که وقتی شروع میشود که حافظه و رسانههای جانبی آماده استفاده هستند
driver U نرم افزار مخصوص که دستورات کاربر را که آماده چاپ هستند کنترل و فرمت میکند
drivers U نرم افزار مخصوص که دستورات کاربر را که آماده چاپ هستند کنترل و فرمت میکند
feasibility U امتحان و گزارش درباره کارایی و هزینه محصول جدید که آماده فروش میشود
Internet U می را می سازد که اینترنت و اتصالات فروش را آماده میکند تا کاربران خصوصی به آنها دسترسی داشته باشند
cottage contract U نوعی قرارداد بافت روستایی که کارفرما کاغذ شطرنجی، نخ های رنگ شده و طرح را آماده کرده و دستمزد بافنده پس از فروش به وی پرداخت می شود
futures goods U کالاهایی که در معامله سلف خرید و فروش می گردد کالاهای مورد معامله سلف
consolidation container U کانتینر کالاهای عمومی جعبه حمل کالاهای مشترک
branded goods U کالاهای دارای علامت تجاری کالاهای مارکدار
warehousing system U روشی که به موجب ان کالاهای وارداتی بدون پرداخت حقوق و عوارض گمرکی به مملکت وارد و انبار میشود و این عوارض درموقع عرضه برای فروش اخذ میشود
woollen draper U پشمینه فروش ماهوت فروش شال فروش
collective goods U کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
standards U محدوده رنگها که در یک سیستم مشخص فراهم هستند و توسط تمام برنامه ها قابل اشتراک هستند
standard U محدوده رنگها که در یک سیستم مشخص فراهم هستند و توسط تمام برنامه ها قابل اشتراک هستند
pre-treatment U عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
perishable goods U کالاهای خراب شدنی کالاهای فاسد شدنی
pearlies U جامه میوه فروش یا سبزی فروش دوره گرد که دکمههای مروارید دارد
on licence U پروانه فروش ابجو یا نوشابههای دیگر که در همان جایگاه فروش گسازده شود
generative U تولیدی
productive U تولیدی
outputs U تولیدی
output U تولیدی
progenitive U تولیدی
counterproductive U ضد تولیدی
wine seller U میفروش باده فروش شراب فروش خمار
manufactoring plant U کارخانه تولیدی
producer's goods U مواد تولیدی
productive capacity U فرفیت تولیدی
productive sector U بخش تولیدی
business goods U کالای تولیدی
productive work U کار تولیدی
producer durable equipment U تجهیزات با دوام تولیدی
representative firm U بنگاه تولیدی نمونه
generation data set U مجموعه دادههای تولیدی
government enterprise U موسسات تولیدی دولتی
atomistic society U واحدهای کوچک تولیدی
opportunity cost U هزینههای کالای تولیدی
producer price index U شاخص قیمت تولیدی
hard sell U سخت کوشی در فروش فروش مجدانه
sale maximization U به حداکثر رسانیدن فروش ماکزیمم فروش
sales force U نیروی فروش کارکنان قسمت فروش
average cost U میانگین هزینههای تولیدی هر واحد
two input firm U بنگاه تولیدی باد و عامل تولید
user cost of capital U هزینه سرمایه برای بنگاه تولیدی
cads U محصول کمکی کامپیوتر واسط ی که بین کامپیوتر هایی که برای طراحی هستند و آنهایی که برای تولید محصول هستند
cad U محصول کمکی کامپیوتر واسط ی که بین کامپیوتر هایی که برای طراحی هستند و آنهایی که برای تولید محصول هستند
optional claiming race U مسابقهای که صاحب اسب ازادی در فروش یا خودداری از فروش اسب دارد
value added U اضافه قیمتی که در مواد خام در نتیجه عملیات صنعتی و تولیدی ایجاد میشود
foreign military sales U فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
margin cost U مقدار هزینهای ک__ه در نتیجه اف_زایش محصول یک واحد تولیدی به کل هزینه افزوده میشود
absolute advantage برتری مطلق یک کشور یا واحد تولیدی درعرضه یک محصول یا خدمت با هزینه ای کمتر از رقیب
margin productivity U نسبت بین محصول بدست امده وعوامل تولیدی که در صرف ایجاد ان شده است
furrier U خز فروش پوست فروش
furriers U خز فروش پوست فروش
place utility U استفاده فیزیکی یا وضعی حالتی که موسسه تولیدی جهت بالا بردن سود خودحمل و نقل محصولش را نیزبر عهده بگیرد
current standard cost U مقیاس سنجش قیمت کالای تولیدی یا مواد اولیه با قیمت پایه است
sales promotion U افزایش فروش از راه تبلیغات افزایش فروش
Consumer ( consrmers ) goods . U کالاهای مصرفی
purpose made U کالاهای خاص
heavy goods U کالاهای سنگین
luxury goods U کالاهای تشریفاتی
luxury goods U کالاهای تجملی
available goods U کالاهای موجود
substitute goods U کالاهای جانشین
mixed goods U کالاهای مختلط
collective goods U کالاهای جمعی
nondurable goods U کالاهای بی دوام
consumer goods U کالاهای مصرفی
attractive goods U کالاهای جذاب
spot goods U کالاهای موجود
soft goods U کالاهای بی دوام
commercial items U کالاهای تجارتی
prohibited goods U کالاهای ممنوعه
exports U کالاهای صادراتی
social good U کالاهای اجتماعی
producer goods U کالاهای سرمایهای
necessities U کالاهای ضروری
imports U کالاهای وارداتی
complementary goods U کالاهای مکمل
social good U کالاهای عمومی
proprietary goods U کالاهای اختصاصی
consumption goods U کالاهای مصرفی
public goods U کالاهای عمومی
consumables U کالاهای مصرفی
capital goods U کالاهای سرمایهای
producer's goods U کالاهای مولد
supporting goods U کالاهای حمایتی
expendable supplies U کالاهای مصرفی
goods receiving U کالاهای دریافتی
goods intake U کالاهای دریافتی
intermediate goods U کالاهای واسطهای
goods in transit U کالاهای عبوری
intermediate goods U کالاهای واسطه
investment goods U کالاهای سرمایهای
inwards goods U کالاهای وارداتی
durable goods U کالاهای بادوام
durables U کالاهای بادوام
visibles U کالاهای مرئی
hazardous goods U کالاهای خطرناک
fancy goods U کالاهای تجملی
labor intensive goods U کالاهای کاربر
merit goods U کالاهای مطلوب
differentiated products U کالاهای ناهمگن
differentiated products U کالاهای متفاوت
goods on consignment U کالاهای امانی
merit goods U کالاهای ایده ال
goods inwards U کالاهای دریافتی
finished goods U کالاهای ساخته شده
damaged shipments U کالاهای اسیب دیده
commodity loading U بارگیری کالاهای مختلف
soft goods U کالاهای مصرف شدنی
semi finished goods U کالاهای نیمه ساخته
semi luxury goods U کالاهای نیمه تجملی
service stock U اماد و کالاهای جنگی
stock markets U بورس کالاهای مختلف
consumer durable goods U کالاهای مصرفی بادوام
durable consumption goods U کالاهای مصرفی بادوام
man made goods U کالاهای ساخت بشر
principle of exclusion U در مورد کالاهای خصوصی
competitive goods U کالاهای مورد رقابت
consumer durables U کالاهای مصرفی پر دوام
consumer nondurables U کالاهای مصرفی بی دوام
stock market U بورس کالاهای مختلف
nondurable consumer goods U کالاهای مصرفی بی دوام
intermediate stock U کالاهای نیمه تمام
secondhand goods U کالاهای دست دوم
stock accounting U حساب کالاهای موجود
goods inwards U کالاهای درحال تحویل
goods intake U کالاهای درحال تحویل
fabrication U کالاهای ساخته شده
goods receiving U کالاهای درحال تحویل
visibles U کالاهای قابل رویت
spot goods U کالاهای اماده تحویل
overdue goods U کالاهای تحویل نشده
free list U صورت کالاهای بی گمرک
prohibited goods U کالاهای منع شده
semi durable goods U کالاهای نیمه بادوام
perishable goods U کالاهای فاسد شدنی
nonessential goods U کالاهای غیر اساسی
robot U وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
robots U وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
catalogued U فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
farm price supports U حمایت از قیمت کالاهای کشاورزی
job lots U کالاهای گوناگون که یک جاخریداری میشود
extreport trade U صادرات مجدد کالاهای وارداتی
jetsam U کالاهای به دریا ریخته شده
surplus U مازاد کالاهای اقتصادی زیادی
catalogue U فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
catalogs U فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
cataloging U فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
intermediate stock U موجودی کالاهای درحال ساخت
finished goods stock U موجودی کالاهای تمام شده
Goods to declare U همراه داشتن کالاهای گمرکی
general cargo rates U نرخهای حمل کالاهای متفرقه
surpluses U مازاد کالاهای اقتصادی زیادی
Nothing to declare U همراه نداشتن کالاهای گمرکی
silk manufactures of home U کالاهای ابریشمی ساخت میهن
consumer price index U شاخص قیمت کالاهای مصرفی
cataloged U فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
articlcs of virtu U کالاهای صنعتی و کهنه وکمیاب
job lot U کالاهای گوناگون که یک جاخریداری میشود
consumer credit U اعتباربرای خرید کالاهای مصرفی
index of consumer prices U شاخص قیمت کالاهای مصرفی
ten cent store U فروشگاه دارای کالاهای ارزان
delivery note U فهرست کالاهای در حال حمل
rationed goods U کالاهای جیره بندی شده
excise taxes U مالیات برفروش کالاهای کثیرالمصرف
cataloguing U فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
marketable goods U کالاهای قابل عرضه به بازار
catalogues U فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
bonded store U انباری که کالاهای وارداتی در ان نگهداری میشود
packing list U صورت کالاهای بسته بندی شده
salvor U نجات دهنده کشتی یا کالاهای ان در دریا
cornering the market U خرید کلی و یکجای کالاهای بازار
consumable U اقلام مصرف شدنی کالاهای مصرفی
combination carrier U کشتی که کالاهای گوناگون حمل مینماید
demand factors U جمعیت سلیقه قیمت کالاهای دیگر
window shop U به کالاهای درون ویترین مغازه نگاه کردن
durable goods U کالای بادوام یا فاسد نشدنی کالاهای دیرپای
stores U کالاهای ذخیره شده در انبار انبارها فروشگاهها
field stockade U کالاهای انبار شده در صحرا یا میدان جنگ
goods on approval U تحویل کالا به شرط قبولی کالاهای مشروط
oligopoly U انحصار چند جانبه فروش انحصار چند قطبی فروش
elasticity of factor substitution U کشش جانشینی عوامل مقیاسی از درجه قابلیت جانشینی بین عوامل تولید در هر فرایند تولیدی
international finance corporation U شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
discriminating tariff U شیوهای که در ان حقوق گمرکی کالاهای وارداتی متفاوت بایکدیگرست
vendable U قابل فروش جنس قابل فروش
vendible U قابل فروش جنس قابل فروش
able آماده
at one's fingertips <idiom> U آماده
flag discrimination U مخالفت یک کشور با حمل کالاهای خود توسط کشتیهای غیر
set out <idiom> U آماده سفرشدن
make arrangements U آماده کردن
accessible آماده پذیرایی
up in arms <idiom> U آماده حمله
here goes nothing <idiom> U آماده شروع
Recent search history Forum search
2Some of my translations are missing !
1incentive
1the selected wells are 5 boreholes only, and desired samples quantity is 150-200 kg
1The present situation in Afghanistan is quite problematic. The country has very little in the way of existing infrastructure, and no real prospects for economic growth aside from the illegal drug trad
1Simultaneously, those engaged in the work of basic disciplines have become increasingly aware of the of organizations in society and have begun to concentrate attention on relevant problems.
1conscious
2Let me know when you're done.. (kiss) Im gonna get ready for you!
2Let me know when you're done.. (kiss) Im gonna get ready for you!
1Youths are strongly influenced by the media
1wife is life life is knife knife kill the life
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com